«پیروزی ملی» در مقابل نقشه ۲۰ ساله دشمن چگونه رقم خورد؟
![]()
![]()
![]()
از رؤیای فروپاشی تا واقعیت اتحاد ملی
جنگ تحمیلی دوازدهروزه، تنها یک درگیری نظامی نبود؛ صحنهای بود که در آن دشمن با نقشههایی پیچیده پا به میدان گذاشت. از حذف فرماندهان ارشد گرفته تا هدف گرفتن تاسیسات هستهای، همه بخشی از سناریویی بود که پشتپرده نوشته شده بود. اما پشت همه این اهداف ظاهری، یک آرزوی بزرگتر پنهان شده بود: تغییر حکومت در ایران و فروپاشی.
با این حال، آنچه در پایان این دوازده روز ثبت شد، روایت دیگری بود؛ روایت ایستادگی ملتی که طرحهای چندلایه دشمن را واژگون کرد و مشت محکمی بر طراحیهایی زد که دشمن صهیونی سالها برای آن وقت گذاشته شده بود: «در جنگ ۱۲ روزه، ملت ایران بیتردید هم آمریکا و هم رژیم صهیونیستی را شکست داد. آنها آمدند و شرارت کردند اما کتک خوردند و دست خالی برگشتند و به هیچیک از اهداف خود نرسیدند که این، شکستی واقعی برای آنها بود.» ۱۴۰۴/۰۹/۰۶
پس از جنگ، اسناد و تحلیلها پشت صحنهی این ماجرا را روشن کرد: دشمنان در رؤیای فروپاشی سیاسی و اجتماعی ایران بودند. آنها بر اساس محاسبات غلطی که درباره جامعهی ایرانی داشتند، میخواستند مردم را مقابل نظام قرار دهند؛ گویی با فشار دکمهای قرار است رشتههای پیوند اجتماعی پاره شود.
این در حالی بود که به اعتراف سران و تحلیلگران غربی، بیش از بیست سال برای اجرای این سناریو تمرین کرده بودند، حتی طرح پس از فروپاشی را نیز آماده داشتند اما نتیجه چیزی شد که پیشبینی نکرده بودند: اتحاد و همبستگی مردم ایران، سناریوی بلندمدت آنها را در چند روز بر باد داد: «آنها برای جنگی برنامهریزی کرده بودند که در آن بتوانند با تحریک ملت، مردم را هم به جنگ با نظام وادار کنند اما قضیه برعکس شد و به نحوی ناکام شدند که حتی زاویهداران با نظام نیز در کنار نظام قرار گرفتند و اتحادی عمومی در کشور پدید آمد.» ۱۴۰۴/۰۹/۰۶
از جنگ تا مذاکره: تغییر تاکتیک با همان هدف قدیمی
اکنون که دشمن با جنگ سخت به بنبست رسیده، به سراغ دو ابزار تازه رفته است؛ ابزارهایی آرام، اما هدفمند.
نخست، مذاکره؛ اما نه از جنس تفاهم و گفتوگو. در نگاه طراحان خارجی، مذاکره راهی برای گرفتن ابزارهای قدرت ایران است؛ لباسی رسمی برای همان فشارهای قدیمی.
در رسانههایشان هم شایعات و تحلیلهای جهتدار میپراکنند تا این روند تسلیم طلبی را طبیعی جلوه دهند! با این حال، ایران بارها اعلام کرده تا زمانی که آمریکا مذاکره را ابزار تحمیل بداند و همچنان استکباری رفتار کند، مذاکره معنایی نخواهد داشت: «شایعاتی درست میکنند که ایران به واسطهی فلان کشور پیغام فرستاده به آمریکا، دروغ محض. آمریکاییها به دوستان خودشان خیانت میکنند. از باند جنایتکار صهیونی حاکم بر فلسطین حمایت میکنند. به خاطر نفت و معادن زیرزمینی حاضرند در هر جای دنیا جنگافروزی کنند. یک چنینی دولتی در خور آن نیست که دولتی مثل جمهوری اسلامی به دنبال ارتباط با او و همکاری با او باشد؛ به طور قطع.» ۱۴۰۴/۹/۶
همبستگی ملی، مهمترین مانع تحقق طرح دشمنان
ابزار دوم، رویکردی پنهانتر اما خطرناکتر است: التهابآفرینی و دامنزدن به اختلافها. دشمن تلاش میکند نقاط اختلافی جامعه را برجسته کند، شکافها را عمیق نشان دهد و از دل این فضا آشوب و بیثباتی بسازد. هدف روشن است: رسیدن به همان آرزوی ناتمام.
اما تجربه جنگ تحمیلی دوازدهروزه نشان داد که ایران هر زمان پشت سپر اتحاد ملی قرار گرفته، شکستناپذیر بوده است. اکنون نیز روایت اصلی همین است:
در این میدان جدید، کار هر ایرانی پاسداری از آرامش، مسئولیتپذیری و جلوگیری از اختلافافکنی است: «اختلافات میان قشرها و جناحهای سیاسی وجود دارد اما مهم این است که در مقابل دشمن همچون جنگ ۱۲ روزه، کنار هم باشیم که این همبستگی عامل بسیار مهمی برای اقتدار ملی است.» ۱۴۰۴/۰۹/۰۶
چنین اتحاد و هوشیاریای، همان چیزی است که دشمن بیش از هر چیز از آن بیم دارد. اتحادی که یک ضلع مهم آن حمایت از دولت برآمده از رأی ملت است.
و نهایتا اینکه این اتحاد و انسجام ملی دقیقا همان سپر پولادینی است که میتواند این بار نیز پیروزی ملی را مقابل بدخواهان ایران رقم بزند.