جانشین قرارگاه سازندگی و محرومیتزدایی نیروی زمینی سپاه در گفتوگو با رخداد پرس دستاوردهای دفاع مقدس را تبیین کرد:
خبرنگار: امیر رستمی
عزت و اقتدار با ایستادن روی پای خودمان رقم میخورد
انقلاب اسلامی را به عنوان یک نوجوان پانزده ساله اهل کلات نادر درک کرده و در همان سالهای ابتدایی جنگ، بسیجیوار با جمعی از نوجوانان و جوانان کلاتی راهی جبهه نبرد حق علیه باطل شده است و حالا ۴۵ سال از خدمت این بسیجی فعال آن روزها در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی میگذرد. سردار مجیدرضا حسنزاده جانشین قرارگاه سازندگی و محرومیتزدایی نیروی زمینی سپاه است که به عنوان معین در قرارگاه امام حسن(ع) نیز حضور دارد و دغدغه روستاها و آبادانی نقاط مختلف سرزمین عزیزمان ایران در کلام و نگاهش موج میزند.
پس از جنگ، عمر خود را سالها در استانهای مرزی گذرانده و حضورش در مشهد بهانهای میشود تا در روزهای پایانی هفته دفاع مقدس درباره هشت سال جنگ تحمیلی با او به گفتوگو بنشینیم. در طول صحبت هر بار که روایتگر اخلاص رزمندگان و دستی بالاتر از اراده انسان است، چشمانش لبریز از اشک میشود؛ اشکی که حکایت از درک روایتش از جنگ با همه وجود است. بغض جاماندگی از دوستان شهیدش بالاخره قطرات اشک را روی گونهاش جاری میکند؛ اما آنجا که از وظیفه مسئولان در قبال مردم سخن میگوید، صلابت و مطالبهگری دارد و معتقد است همه چیز با مردم درست میشود فقط باید مسئولان لایق باشند.
چطور از یک بخش محروم در خراسان رضوی سر از خوزستان و جبهه هشت سال دفاع مقدس درآوردید؟
من مجیدرضا حسنزاده، اهل شهرستان کلات نادر و کشاورززادهام. پیش از انقلاب، کلات به عنوان یک بخش بنبست مثل خیلی از روستاها از زیرساخت راه بهرهمند نبود. ۱۴۰کیلومتر راه را صبح سوار مینیبوس میشدیم و اگر شرایط جوی مناسب بود، بعدازظهر به مشهد میرسیدیم و اگر بارندگی بود، رسیدنمان به مشهد دو سه روز زمان میبرد، حتی دورانی بود که اتوبوس و مینیبوس تردد نمیکرد و مردم با کامیون به شهر میرفتند و باید توی راه با بیل و کلنگ شرایط جاده را برای تردد خودرو مناسب میکردند. شاید سالی یک بار به شهر میآمدیم. با پیروزی انقلاب اسلامی، انجمنهای اسلامی و بسیج فعال شدند و من هم در این بسترها حضور فعالی داشتم و برای برنامهها میرفتم. با شروع جنگ از هر کوی و برزن مردم لبیکگویان در عرصه حاضر شدند و نیروهای شجاع، جنگجو و پا به رکاب خراسان هم به نسبت جغرافیا و جمعیت در جنگ هم از نظر نیروی انسانی و هم کمک مالی به جبهه خوش درخشیدند. سال ۱۳۶۰ با یک جمع حدود ۳۰ نفری از جوانان بخش کلات دوره آموزشی را در بجنورد گذراندیم و تقریباً دی ماه یعنی پیش از عملیات فتحالمبین به اندیمشک و دزفول وارد شدیم. نیروها معمولاً سه چهار ماه در جبهه بودند و سپس به عقب برمیگشتند؛ ولی ما با تعدادی از همرزمان همولایتی با توجه به اینکه میدانستیم عملیات در پیش است، مسئولان را متقاعد کردیم و توفیق داشتیم در عملیات فتحالمبین به عنوان بسیجی شرکت کنیم. تقریباً ۴۳ ماه در جبهه بودم و اغلب در لشکر سرافراز پنج نصر و مناطق جنوب حضور داشتم. البته در آزادسازی جاده مهران در محور غرب هم حاضر بودم.
انقلاب اسلامی در نظر شما چطور بود؟
انقلاب اسلامی ایران واقعاً رخداد عظیمی بود و در همان زمان از آن به عنوان زلزله چند ریشتری نام برده شد. موشه دایان، وزیر امور خارجه اسرائیل در ۱۷ بهمن ۱۳۵۷ یعنی چند روز مانده به پیروزی انقلاب در یک مصاحبه رسانهای گفته بود اتفاقی که در ایران در حال وقوع است، اگر رخ دهد، زلزلهای را پدید میآورد که قبل از همه موجودیت اسرائیل را تهدید به نابودی میکند. از آن زمان اسرائیل رصد میکرد و این شکوه حضور مردم و رهبری دینی، آنها را ترسانده بود. وقتی با عنایت خداوند متعال، همت امام(ره) و حضور آگاهانه و با بصیرت مردم انقلاب اسلامی به پیروزی رسید، ایران در مرکز توجهات جهانی قرار گرفت. به تعبیر دقیقتر نسخه شفابخش امام خمینی(ره) این بود که اسلام بر کرسی حاکمیت بنشیند؛ یعنی امام(ره) با انقلاب اسلامی از اسلام غبارزدایی کردند و اسلام را از عرصههای تئوری بر کرسی حاکمیت نشاندند. به تعبیر دیگر اسلام از پوسته درآمد و در هسته حاکمیت ایران قرار گرفت و همین موضوع تحولات شگرفی در جهان ایجاد کرد. نگاه اسلام ظلمستیزی، عدل، عزتمندی، استقلال و آزادی است و آیات و فرامین الهی را به پیروانش بازگو میکند در حالی که تا پیش از آن شاه ایران ژاندارم منطقه در راستای حفاظت از منافع غرب در داخل و خارج کشور بود. از این رو پس از سقوط رژیم پهلوی خلأ این موضوع در خلیجفارس و منطقه احساس شد.
چرا جنگ تحمیلی هشت ساله آغاز شد؟
صدام به دنبال بهانه میگشت تا با ایران بجنگد یا دستکم به اهدافش برسد. بهانهاش موافقتنامه الجزایر بود که در سال ۱۹۷۵ امضا شد. صدام گفت این موافقتنامه مربوط به دوران ضعف ما بوده و بر ما تحمیل شده است. او موافقتنامه الجزایر را پاره کرد و گفت برای جلوگیری از جنگ، ایران باید شرایط من را بپذیرد و سه مطلب را مطرح کرد: یکی خروج بیقید و شرط ایران از جزایر ابوموسی، تنب کوچک و تنب بزرگ، دیگری بازگرداندن کنترل اروندرود به وضعیت سابق که تردد آزادانه عراقیها با پرچمهایشان روی آن در جریان بود و سومین خواسته او به رسمیت شناختن عربی بودن استان خوزستان با نام عربستان از سوی ایران. صدام محاسبه کرد که مسئولان رژیم از ایران رفتهاند، ارتش این کشور در آستانه فروپاشی است و چون ایران قدرتی ندارد، من میتوانم نفر اول منطقه شوم. هرچند در ۳۱شهریور ۱۳۵۹ جنگ تحمیلی آغاز شد؛ اما پیش از شروع جنگ شاید بیشتر از ۵۰۰ بار تجاوزهای مرزی اعم از زمینی، هوایی و حتی دریایی از سوی صدام داشتیم؛ یعنی واقعاً تحمیلکننده جنگ صدام بود و ایران در مقام دفاع برآمد.
ویژگیهای این جنگ چه بود؟
صدام به سرزمین ما تجاوز کرد. جمهوری اسلامی با آن اهداف، ایدئولوژی و رهبری امام راحل در مقام دفاع برآمد و در مقابل تجاوز دشمن از جنبههای دینی، اعتقادی و ایمانی این دفاع رنگ و بوی تقدس گرفت. دفاع مقدس نابرابرترین جنگ دنیا و به تعبیری یک جنگ جهانی بود. در خاطرات سرهنگ عراقی عبدالعزیز قادر السامرایی که از مسئولان بلندپایه اطلاعاتی ارتش عراق بود، ذکر شده ۴۴ کشور در این جنگ به عراق کمک کردند و در اردوگاههای ما اسیرانی که طی عملیاتها اسیر شدند، از ۱۸ کشور جهان بودند؛ یعنی کشورهای شرق و غرب عالم از پشتیبانی مالی و تسلیحاتی تا نیروی انسانی را در اختیار عراق قرار داده بودند. مظلومانهترین جنگ بود، حتی یک نفر در مجامع و شوراهای جهانی در این جنگ از ایران دفاع نکرد. به همین خاطر جنگ اینقدر طولانی شد. در سه مقطع صدام مستأصل بود که شکست را بپذیرد یا ادامه دهد؛ اما از سوی قدرتهای شرق و غرب احیا شد. یکی از این مقاطع تاریخی، آزادسازی خرمشهر در سال ۱۳۶۱ بود؛ صدام تمام توان و تجهیزاتش را آورده و از زمین و هوا خرمشهر را مجهز کرده بود به طوری که حتی نمیشد هلیبرن انجام داد و همانطور که امام(ره) فرمودند، عنایت الهی بود و مجاهدت رزمندگان که با تمام وجود پای کار بودند یک بخش دیگر و با عنایت خدا آن عملیات با آن عظمت، دنیا را مبهوت خودش کرد. رزمندگان در جبهه به تکلیف خودشان عمل میکردند؛ اما نتیجه دست خدا بود و آزادسازی خرمشهر از بنده خدا ساخته نبود. عملیات آزادسازی فاو دومین مقطعی بود که صدام به کمک حامیانش به جنگ ادامه داد. این عملیات هنوز در مراکز علمی نظامی و اندیشکدهها مورد تحلیل قرار میگیرد که چطور میشود از اروند خروشان نیروها و تجهیزات عبور کنند و با فکر نظامی این عملیات انجام شدنی نبود. عملیات کربلای ۵ هم عظمتی داشت که با قدرت ایمان انجام شد و کسی که ایمان نداشته باشد، نمیتواند آن را هضم کند.
مدیریت دفاع مقدس در عرصه میدانی چطور بود؛ اعتقاد پیروزی آورد یا آموزش کلاسیک مؤثر بود؟
ما جنگ کلاسیک و غیرکلاسیک داریم. خلاقیت و نوآوری که منجر به ابداع روشهای جدید و ترکیبش با آموزشهای کلاسیک میشد، صحنههایی را به وجود میآورد که برای هیچ ارتشی در دنیا قابل تصور نبود. به همین خاطر دفاع مقدس برای جهانیان قابل هضم نبود. ایمان، اعتقاد و فکر الهی صحنههایی را به وجود آورد که نمایش قدرت الهی بود.
در عملیات ثامنالائمه(ع) که لشکر ۷۷ پیروز خراسان واقعاً نقش خوبی را ایفا کرد، وقتی حضرت امام(ره) فرمودند حصر آبادان باید شکسته شود، نخستین عملیات مشترک ارتش جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انجام شد و چه صحنههایی رقم خورد. ترکیب تاکتیک و تکنیکهای کلاسیک و غیرکلاسیک و انسجام نیروها در کنار یکدیگر این نتیجه را رقم زد. با همه خیانتهای بنیصدر و برخی نظامیان که مؤثر بود، ما در عمده عملیاتهای مشترک به نتیجه نرسیدیم؛ اما در این عملیات با آن اعتقادی که نیروها داشتند، فرمان فرمانده کل قوا انجام شد. رزمندگان شب عملیات در گفتوگو با خانواده، تعبیر میهمانی را برای عملیاتی که میتوانست مجروحیت و شهادت را در پی داشته باشد، به کار میبردند و این نشان از ایمان و باور رزمندگان داشت و با این اعتقاد نتیجهای جز پیروزی را نمیتوان متصور بود. پیش از این جنگ تحمیلی، به دلیل بیکفایتی پادشاهان یکمیلیون کیلومترمربع از خاک ایران جدا شده بود؛ اما در یک جنگ ناجوانمردانه یک وجب از این خاک را نتوانستند تصرف کنند و همه اینها در سایه ایمان، اعتقاد و ایثار به وجود میآید.
دستاوردهای دفاع مقدس چه بود؟
دشمنان میخواستند ما را نابود کنند؛ اما نتوانستند. پس ما پیروز میدان دفاع مقدس بودیم. دستاورد نخست این بود که در یک جنگ بینالمللی در برابر بسیج دنیا، ایران به تنهایی پیروز شد. البته با سلاح ایمان، توکل بر خداوند متعال و دعای ائمهاطهار(ع) به ویژه حضرت بقیهالله(عج) این نتیجه رقم خورد.
دستاوردهای جنگ که درباره آنها زیاد هم کتاب نوشته شده، پرشمار است. ما ابتدای جنگ چیزی نداشتیم و مصطلح است حتی سیم خاردار نداشتیم و وقتی تهران را میزدند، مظلومانه تماشا میکردیم. در این جنگ فهمیدیم وابسته بودن به شرق و غرب اشتباه است و باید روی پای خودمان بایستیم و این شروع عزتمندی ایران بود. ما دستکم ۲۱۳هزار شهید دادیم تا به این نقطه بسیار مهم برسیم و به این باور دست یافتیم که عزت و اقتدار با ایستادن روی پای خودمان رقم میخورد. ۳۲۰هزار جانباز و ۴۰هزار آزاده، ثمرهاش این بود که هرچه داریم باید بومی باشد. انرژی هستهای را ببینید. ما میگوییم نابودشدنی نیست؛ چون از مغز متفکر و ایمان جوانهای این سرزمین جوشیده است و با گلوله نابود نمیشود. پس نگاه به شرق و غرب مسیر انحرافی است. ما در دفاع مقدس با همان بضاعتی که داشتیم؛ اما با اتکا به خداوند متعال، ابهت دو ابرقدرت غرب و شرق را شکستیم و این شوخی نیست. حق و باطل تا آخر دنیا تمامشدنی نیستند و باید بدانید حق اگر کوتاه بیاید، خوار و ذلیل میشود و زندگی عزتمندانه در گرو مقاومت است.
راهبرد آمریکا و استکبار در غرب آسیا چیست؟
استکبار جهانی، رژیم صهیونیستی و آمریکا راهبردشان در غرب آسیا و آسیای میانه، رسیدن به منابع و ذخایر منطقه است. تاکتیک آنها هم فعال نگه داشتن زرادخانههای خودشان با جنگافروزی بیشتر است تا سلاح و تجهیزات بفروشند که نمونه آن را در اوکراین میبینید. مطلب بعد اینکه به دنبال کدخدایی در دنیا هستند. پس کشورها باید تجزیه شوند. وقتی یک کشور کوچک شود، قوت و قدرتی نخواهد داشت. پس مطیع استکبار میشود و آنها هم تسلط بلامنازع بر منطقه خواهند داشت. در جنگ ۱۲ روزه، مردم جایگاه رهبر معظم انقلاب را درک کردند و تصمیمهای هوشمندانه و حکیمانه رهبر فرزانه انقلاب، دنیا را مبهوت ایشان کرد. رژیم صهیونیستی و آمریکا دلخوش به شکاف میان مردم و نظام بودند؛ اما مردم بصیر و آگاه، نقشه آنها را نقش بر آب کردند و به پشتیبانی از نیروهای مسلح و فرزندان خودشان پرداختند. جایگاه نظامی ما مقتدرانه است؛ ما برای نخستین بار در عینالاسد با آمریکا نبرد کردیم و پیروز شدیم. اسرائیل در عمر نحس هفتاد و چند ساله خودش چنین هجمهای را ندیده بود که در جنگ ۱۲ روزه دید. جمهوری اسلامی با اقتدار در سایه ولایت اسلام و قرآن این عملیات کوبنده را انجام داد و این عزت و عظمت را آفرید. همزمان با رژیم صهیونیستی و آمریکا نبرد کرد و پیروز شد و این جزو ثمرات این نظام و انقلاب است.
به برکت این انقلاب، جبهه مقاومت شکل گرفته و عمیق شده است. مقاومت در جایجای دنیا ریشه دوانده و بعید ندانید که هستههای مقاومت، ذهنهای بیدار و آگاه جهانیان را به خودش جذب کند. امروز در حمایت از غزه نمونههای آن بیداری را میبینیم. روزی شاهد خواهیم بود که همینها آمریکای جنایتکار و سران متجاوز و خبیث را نابود خواهند کرد.
منبع: قدس