تاریخ انتشار : سه شنبه 19 فروردین 1404 - 16:21
کد خبر : 16153

مدرسه‌ای فقط برای سه دانش‌آموز!

در دورافتاده‌ترین نقطه شهرستان خواف در استان خراسان رضوی هم‌مرز با کشور افغانستان مدرسه‌ای کوچک با تنها سه دانش‌آموز وجود دارد.

به گزارش رخداد پرس، در دل کوه‌های بخش سنگان، جایی در جنوب خراسان رضوی، روستایی کوچک به نام دَردِوی آرام گرفته است؛ روستایی که شاید کمتر کسی نام آن را شنیده باشد، اما قلب تپنده آموزش و پرورش در آن هنوز روشن است. مدرسه‌ای کوچک، با تنها سه دانش‌آموز.

غلام‌احمد فاضلی مردی آرام، مصمم و فروتن با عنوان مدیر آموزگار دبستان امام رضا علیه السلام در روستای دردوی همه‌چیز این مدرسه است.

فاضلی گفت: من به‌عنوان مدیر این مدرسه افتخار می‌کنم که در خدمت این سه دانش‌آموز عزیز هستم و انگیزه‌ام فقط عشق به تعلیم و تربیت و لبیک به ندای خدمت است.

در این مدرسه، همه‌چیز دست یک نفر است

وی ادامه می‌دهد: شاید برخی فکر کنند کار در چنین مدرسه‌ای ساده است؛ اما برعکس، در مدرسه‌ای که فقط یک نفر همه مسئولیت‌ها را برعهده دارد، فشار کار بیشتر است. مدیریت، تدریس، برنامه‌ریزی، ارتباط با والدین و حتی تعمیرات جزئی همه بر دوش یک نفر است.

اما با وجود تمام این سختی‌ها آقای فاضلی نه‌تنها گلایه‌ای ندارد، بلکه لبخند رضایت بر لب دارد. چرا؟ چون ایمان دارد که این سه کودک، آینده‌سازان یک ملت‌اند.

مدرسه‌ای فقط برای سه دانش‌آموز!

در دورافتاده‌ترین نقطه شهرستان خواف در استان خراسان رضوی هم‌مرز با کشور افغانستان مدرسه‌ای کوچک با تنها سه دانش‌آموز وجود دارد.

فارس- خواف- دانیال صنعتی رودی؛ در دل کوه‌های بخش سنگان، جایی در جنوب خراسان رضوی، روستایی کوچک به نام دَردِوی آرام گرفته است؛ روستایی که شاید کمتر کسی نام آن را شنیده باشد، اما قلب تپنده آموزش و پرورش در آن هنوز روشن است. مدرسه‌ای کوچک، با تنها سه دانش‌آموز.

غلام‌احمد فاضلی مردی آرام، مصمم و فروتن با عنوان مدیر آموزگار دبستان امام رضا علیه السلام در روستای دردوی همه‌چیز این مدرسه است.

فاضلی گفت: من به‌عنوان مدیر این مدرسه افتخار می‌کنم که در خدمت این سه دانش‌آموز عزیز هستم و انگیزه‌ام فقط عشق به تعلیم و تربیت و لبیک به ندای خدمت است.

در این مدرسه، همه‌چیز دست یک نفر است

وی ادامه می‌دهد: شاید برخی فکر کنند کار در چنین مدرسه‌ای ساده است؛ اما برعکس، در مدرسه‌ای که فقط یک نفر همه مسئولیت‌ها را برعهده دارد، فشار کار بیشتر است. مدیریت، تدریس، برنامه‌ریزی، ارتباط با والدین و حتی تعمیرات جزئی همه بر دوش یک نفر است.

اما با وجود تمام این سختی‌ها آقای فاضلی نه‌تنها گلایه‌ای ندارد، بلکه لبخند رضایت بر لب دارد. چرا؟ چون ایمان دارد که این سه کودک، آینده‌سازان یک ملت‌اند.

داستان فداکاری معلم و مردم

وی تصریح کرد: بخشی از هزینه‌های مدرسه را خودم پرداخت می‌کنم. باقی با کمک اولیای محترم، خیرین دلسوز و همراهی اداره آموزش و پرورش تأمین می‌شود. گاهی حتی مجبورم وسایل شخصی‌ام را برای مدرسه خرج کنم، اما لبخند دانش‌آموزان خستگی را از تنم بیرون می‌برد.

او می‌گوید: اگر آموزش و پرورش برای این سه دانش‌آموز معلم اختصاص نمی‌داد، آن‌ها مجبور بودند کیلومترها راه بروند یا شاید برای همیشه از تحصیل باز بمانند اما امروز، در همین روستای کوچک، پرچم علم برافراشته است.

نه دیوار داریم، نه گاز

او با دلی پر از امید ادامه می‌دهد: مدرسه ما دیوارکشی نشده، کلاس‌ها گازکشی ندارند، حیاط آسفالت نیست. اما دل‌های ما گرم است به عشق تعلیم و تربیت، به ایمان و به آینده روشن.

فقط برای سه دانش‌آموز!

در پایان غلام‌احمد فاضلی معلم فداکار جمله‌ای می‌گوید که همه‌چیز را خلاصه می‌کند: مدرسه خلوت یا شلوغ با معلم کم‌ و زیاد برای من هیچ فرقی ندارد و تحصیل این سه دانش‌آموز برای من ارزشمند است.

برچسب ها : ، ،